سلام به همه دوستای خوبم که بخاطر غیبت طولانی این بلاگر ناتوان نگران می شن و مرتب پیام می ذارن که پس کجایی! شرمنده همه دوستان هستم و در خدمت شما عزیزان دل. راستش اوضاع و احوال سخت و شلوغ و درهمی بود. البته که خودتون هم شاهدین و روزهای سختی به ملت ایران گذشت. سال 98 از همون ابتدای بهار با اون سیل و بی خانمانی هایی که در پی داشت شروع شد. خدایی یه وقتایی فکر می کنم عجب جان سخت هستیم که همچنان زنده ایم و نفس می کشیم. واسه من بحران بود...
مسافرم میاد شهرو خبر کن...
خداحافظی با گردن درد...
سخت ,بی ,سیل ,خانمانی ,هایی ,خدایی ,و بی ,سیل و ,اون سیل ,با اون ,بی خانمانی
درباره این سایت